به گزارش خبرگزاری «حوزه»، تدوین و نهایی سازی متن این کتاب که به سفارش مشترک دانشگاه قرآن و حدیث و سمت به عنوان متن درسی دوره کارشناسی فراهم آمد، در زمستان سال جاری انجام گرفت.
تاکنون چهل عنوان کتاب از ایشان انتشار یافته که عموم آنها به عنوان متون درسی حوزه و دانشگاه در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا مورد استفاده قرار می گیرند. (برای آگاهی بیشتر ر. ک: سایت www.maref.ir بخش مدیر موسسه)
در مقدمه این کتاب به قلم مولف آن چنین آمده است: « وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ و بر تو نیز قرآن را نازل کردیم تا آنچه را براى مردم نازل شده است برایشان بیان کنى و باشد که بیندیشند.»
بر اساس آن چه در متون وحیانی آمده است خداوند از آغاز آفرینش هماره از طریق کتاب های آسمانی و نیز آن چه که در گفتار، کردار و تقریر پیامبران به عنوان تفسیر و تبیین آن کتب آسمانی بازتاب یافته، با بشر به گفتگو پرداخته و پیام های خود را به آنان رسانده است.
از آن جا که همه ادیان گذشته محدود به زمان و گاه مکان خاصی بودند، جامعیت دین و انعکاس همه پیام های الهی در آنها مطمح نظر قرار نگرفت.
اما با آمدن اسلام به عنوان جامع ترین و کامل ترین دین و با بازتاب پیام های الهی در دو منبع بنیادین اسلام؛ یعنی کتاب و سنت پرونده وحی بسته شد.
از سویی دیگر، از آن جا که اراده الهی بر جاودانگی اسلام تا ظهور قیامت تعلق گرفت، پیام های الهی به گونه ای در کتاب آسمانی و سنت بازتاب یافت تا بتواند پاسخگوی آدمیان در تمام دوران ها و به رغم ظهور تحولات چشمگیر باشد.
مراد از کتاب آسمانیِ اسلام، قرآن است؛ کتابی که بر پایه اعجاز، آسمانی بودن خود را به اثبات رسانده است و در آن هیچ دست بشری راه نداشته و همه کلمات و جملات آن و حتی چیدمان کامل آن منسوب و منتسب به خداوند است.
مراد از سنت مجموعه ای عظیم از میراث مکتوب روایی است که گفتار، کردار و تقریر پیشوایان دینی؛ یعنی پیامبر اکرم، ائمه اطهار و صدیقه طاهره (ع) را بازتاب داده و با عنوان جوامع حدیثی در اختیار ما قرار گرفته است.
قرآن در این بین نقش قانون اساسی اسلام را بازی کرده است و در آن آموزه های کلان و خطوط کلی دین انعکاس یافته و ارایه تفاصیل و جزئیات آموزه های دینی به روایات اهل بیت (ع) احاله شده است.
براین اساس، قرآن و سنت را باید به مثابه دو فصل اساسی کتاب دین شناخت دانست که در کنار یکدیگر و در تعاملی متقابل، آموزه های دینی را بازتاب می دهند.
با توجه به جایگاه و نقش بسیار مهم دو منبع قرآن و سنت در شناخت اسلام و پاسخگویی آنها به همه نیازها و ضرورت های عصر، بازپژوهشی هر یک از این دو منبع و نیز واکاوی چگونگی تعامل آنها نسبت به یکدیگر امری اجتناب ناپذیر است.
در چنین واکاوی باید مباحثی چند مورد توجه قرار گیرد؛ از جمله:
قرآن چگونه کتابی است و چه جایگاهی به عنوان منبع دین شناخت دارد؟
دامنه سنت تا کجاست و از چه منابعی برگرفته می شود و چگونه می توان از اعتبار آن دفاع کرد؟
آیا قرآن به تنهایی برای به تصویر کشیدن جامعیت اسلام کفایت می کند و به عبارت روشن تر، آیا می توان همصدا با قرآنیون بر بی نیازی از سنت پای فشرد؟
در صورت باور به ضرورت وجود سنت، سنت چگونه به تفسیر و تبیین آموزه های قرآن می پردازد و چگونه می توان با مراجعه به سنت، تصویری جامع از اسلام را بدست داد؟
روایات تفسیری به عنوان بخشی از میراث روایی با چه کاردکردهایی به تفسیر و تبیین قرآن پرداخته اند؟
کتابی که اینک این پیش روی خوانندگان مکرم به ویژه جویندگان دانش در حوزه و دانشگاه قرار دارد، به هدف پاسخگویی به این دست از پرسش ها فراهم آمده است.
مولف پیش از این در سال ۱۳۸۶ توفیق انتشار کتاب «رابطه متقابل کتاب و سنت» را یافته بود که به لطف الهی به عنوان اثر برگزیده کتاب سال حوزه و جشنواره بین المللی فارابی مورد تقدیر قرار گرفت.